هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، رهایی از خودپرستی، تسلیم در برابر عشق الهی، و گذر از دنیای مادی میپردازد. شاعر از دل میخواهد که از خود بگذرد و به یار (معشوق الهی) بپیوندد. همچنین، به انتقاد از زاهد خشکمقدار و تأکید بر اهمیت عشق و مستی معنوی پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفسیر دارند و مناسب افرادی است که با ادبیات عرفانی آشنایی نسبی دارند.
شمارهٔ ۹۱
ای دل ز خود برون شو یار است دیدی آمد
جز بذل جان مکن کار کار است دیدی آمد
گر بایدت سلامت ز آن خط و زلف بگذر
مور است دیدی آویخت مار است دیدی آمد
زاهد که عنف هستی بردش ز کوی مستی
چو از بند خودپرستی وارست دیدی آمد
شد در وصال و هجران جان پر امید و بیمم
نور است دیدی افروخت ناراست دیدی آمد
آهسته کوی مجلس گل رست وز آذرین می
ناصح به حکم اضداد خار است دیدی آمد
دل سخت رفت و دلبر سست از پیش ولیکن
زور است دیدی افتاد زار است دیدی آمد
باری چه شد اگر شد عذرش بنه که بر ما
پیوسته نیک و بد را بار است دیدی آمد
بر بست مدعی رخت مسرای نام رجعت
رفتن ز کوی خوبان عار است دیدی آمد
یغما جدا شد از دوست مسرای کاین نه نیکوست
هر جا بود چو بی اوست خوار است دیدی آمد
جز بذل جان مکن کار کار است دیدی آمد
گر بایدت سلامت ز آن خط و زلف بگذر
مور است دیدی آویخت مار است دیدی آمد
زاهد که عنف هستی بردش ز کوی مستی
چو از بند خودپرستی وارست دیدی آمد
شد در وصال و هجران جان پر امید و بیمم
نور است دیدی افروخت ناراست دیدی آمد
آهسته کوی مجلس گل رست وز آذرین می
ناصح به حکم اضداد خار است دیدی آمد
دل سخت رفت و دلبر سست از پیش ولیکن
زور است دیدی افتاد زار است دیدی آمد
باری چه شد اگر شد عذرش بنه که بر ما
پیوسته نیک و بد را بار است دیدی آمد
بر بست مدعی رخت مسرای نام رجعت
رفتن ز کوی خوبان عار است دیدی آمد
یغما جدا شد از دوست مسرای کاین نه نیکوست
هر جا بود چو بی اوست خوار است دیدی آمد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.