هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق، نرسیدن به معشوق و رنجهای این مسیر سخن میگوید. شاعر از تلاشهای بیثمر، ناامیدی و حسرتهایش میگوید و احساس میکند که هرچه تلاش کرده، به مقصود نرسیده است. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند سفر روح و رسیدن به حقیقت وجود دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و حسرت نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۹۴
یار نامد به سرم تا به لبم جان نرسید
بهتر آن بود که این درد به درمان نرسید
یک قدم نیست فزون مرحله عشق و عجب
راه چندانکه بریدیم به پایان نرسید
ترک من تاختن از اصل نداند که به صید
بارها رفت ولی کار به جولان نرسید
بر جهان گوشه دامان مرا منت هاست
که به تدبیر وی این قطره به طوفان نرسید
بارها برد دل از طره به چشمش فریاد
شحنه کفر به فریاد مسلمان نرسید
دل ز زلف تو به لعل تو رسد کیست که کرد
طی ظلمات و به سرچشمه حیوان نرسید
از چه آب و گلی ای میکده یا رب که سرم
تا نشد خاک به راه تو به سامان نرسید
با خطت سر نسپارم چه نشاط از حرم است
هر که را سرزنش از خار مغیلان نرسید
منم آن سوخته مرغ همه حسرت یغما
کآشین ماند و شد از دام به بستان نرسید
بهتر آن بود که این درد به درمان نرسید
یک قدم نیست فزون مرحله عشق و عجب
راه چندانکه بریدیم به پایان نرسید
ترک من تاختن از اصل نداند که به صید
بارها رفت ولی کار به جولان نرسید
بر جهان گوشه دامان مرا منت هاست
که به تدبیر وی این قطره به طوفان نرسید
بارها برد دل از طره به چشمش فریاد
شحنه کفر به فریاد مسلمان نرسید
دل ز زلف تو به لعل تو رسد کیست که کرد
طی ظلمات و به سرچشمه حیوان نرسید
از چه آب و گلی ای میکده یا رب که سرم
تا نشد خاک به راه تو به سامان نرسید
با خطت سر نسپارم چه نشاط از حرم است
هر که را سرزنش از خار مغیلان نرسید
منم آن سوخته مرغ همه حسرت یغما
کآشین ماند و شد از دام به بستان نرسید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.