هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق به معشوق و جدایی از او سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم دینی و عرفانی مانند کعبه، نماز، و مرد خدا دارد. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند زلف و خال سخن می‌گوید و در نهایت، به نقد زاهد و ره دین می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات دینی و فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۱

دل بر آن طره چه سود ار ز خطم بستی باز
مرغ پر ریخته را رشته چه کوته چه دراز

بزی ای صعود دلشاد که بالت بستم
به کمندی که پر مرغ حرم آمده باز

گفتم ای شیخ چرا این همه شاهد بازی
گفت در شرع بود مرد خدا شاهد باز

آخر از زلف و زنخدان بتی افتادم
از فرازی به نشینی که ندیده است فراز

گفت زاهد به ره دین تو نیائی با من
خاک بر فرق مسیحی که ز خر ماند باز

دانه خال مگو گندم آدم خواره
سنبل زلف مخوان خوشه خرمن پرداز

سجده یغما بر آن بت چه بر ابرو و چه ذقن
روی در کعبه بهر رکن صحیح است نماز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.