هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر ناامیدی و دلتنگی شاعر از عشق و زندگی است. او از درد عشق و بی‌عدالتی‌های جهان شکایت می‌کند و به دنبال راهی بهتر می‌گردد، اما به نظر می‌رسد که چنین راهی وجود ندارد. شاعر از خرابات و حرم به عنوان نمادهایی از زندگی زمینی و معنوی یاد می‌کند و به دنبال راهی سوم است که ترکیبی از این دو باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به خرابات و می‌تواند حاوی معانی نمادین باشد که نیاز به درک بالاتری از ادبیات فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۲۴

بزن ای مطرب خوش لهجه نوایی به از این
بو کز آن پرده برم راه بجائی به از این

از خرابات و حرم کسب شرف نتوان کرد
ثالثی کو که کند طرح بنائی به از این

منعم از ناله مکن ای مه محفل که نبست
عشق بر قافله حسن درائی به از این

می نمودم به تو اندازه رسوائی عشق
ساحت گیتی اگر داشت فضائی به از این

گفتی از کوی خرابات برو جای دگر
چون روم چون نبرم راه به جائی به از این

ز اشک و آه ای دل بی صبر و سکون شکوه مکن
داشت کی ملک وفا آب و هوائی به از این

خون یغما نه چو یاران به ستم ریز مگر
زیر تیغ تو زند دستی و پائی به از این
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.