هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از مفاهیمی مانند می‌نوشی، عشق، رنج، ناامیدی و مرگ سخن می‌گوید. او از ساقی می‌خواهد که در بزمش می بنوشد و یاد خون‌آشامی کند. همچنین از بی‌عدالتی و بی‌مهری یاران شکایت کرده و از مرگ و بیماری سخن می‌گوید. در پایان، از عشق مجنون و لیلی یاد می‌کند و آرزو می‌کند که لیلی نیز آن را غنیمت بشمارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مرگ ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۲۵

نمی‌گویم به بزمم باش ساقی می به مینا کن
چو با یاران کشی می یاد خون آشامی ما کن

چو ناحق کشتیم ایمن مباش از دعوی محشر
من از خون نگذرم حاشا نظیری گفت حاشا کن

فلک تا چند مرغان دگر را آشیان بندی
به شاخ گل مرا هم رشته ای آخر ز پروا کن

به بالین وقت بیماری قدم ننهادی از یاری
بیا اکنون به خواری جان سپاران را تماشا کن

به من از مال عالم یک تخلص مانده مجنون است
به کار آید گر ای لیلی‌وش آن را نیز یغما کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.