هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و شوق دیدار معشوق است. شاعر از عشق بی‌پایان خود می‌گوید و اینکه حتی رنج و زهر هجران معشوق برایش شیرین و درمان‌بخش است. او حاضر است به پای معشوق قربانی شود و خون خود را فدای عشق کند. شعر با اشاره به داستان یوسف و زلیخا، زیبایی معشوق را ستایش می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی اشارات مانند قربانی شدن و ریختن خون ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱

ببرد شوق رخت صبر از دلم یارا
خراب کرد غمت خانه شکیبا را

چوآفتاب ز مطلع طلوع کرد و گرفت
شعاع پرتو حسنت تمام دنیا را

اگر ز دست تو نوشم ایاغ از زهری
کند معالجه درد جمله اعضا را

اگر تو عارض زیبای خویش را بینی
تو خود به شرح دهی حال خسته ما را

مگر به کشتن من بسته ای دریغ مدار
بریز خون مرا، دارم این تمنا را

به زیر تیغ تو گویم که دی مبارک باد
به خون من که حنا بسته‌ای کف پا را

نوشت کلک قضا نامه رخ یوسف
به شهر مصر که رسوا کند زلیخا را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.