۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶

گرنه در شکوه بود ز آن دولب شکرخند
کاغذین جامه به خود از چه برآراسته قند

آن نه سرو است که سر می کشد از غایت ناز
در چمن ها شده آوازه قد تو بلند

هست فرقی که میان تو و خورشید این است
کو همی تابد از شیر و تو از پشت سمند

مجلس زلف تو جائی است کز آن مجنون را
نتوان برد سوی حجله لیلی به کمند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.