هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و جدایی مینالد و از تأثیرات عمیق آن بر زندگی خود سخن میگوید. او از گذرا بودن زمان و ناپایداری شرایط زندگی شکایت دارد و از زلف معشوق به عنوان عاملی دردآور یاد میکند. همچنین، او از تغییرات پیدرپی زندگی و کهنگی شرایط موجود ابراز نارضایتی میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیدهی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۹
به تعب می کشدم چرخ چه شد غمزه یار
که به یک چشم زدن بگذردم کار از کار
بیش و کم عشق کشنده است چه دجله چه محیط
آب یک نی چو همی بگذرد از سر چه هزار
نو به نو تختگه خسرو دوری است دلم
طرح یارب به چه طالع شده این کهنه حصار
تا شد آن زلف معقرب زکفم نیش زند
بر تنم هر سر مو چون دم عقرب سر مار
که به یک چشم زدن بگذردم کار از کار
بیش و کم عشق کشنده است چه دجله چه محیط
آب یک نی چو همی بگذرد از سر چه هزار
نو به نو تختگه خسرو دوری است دلم
طرح یارب به چه طالع شده این کهنه حصار
تا شد آن زلف معقرب زکفم نیش زند
بر تنم هر سر مو چون دم عقرب سر مار
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.