هوش مصنوعی: این متن به بیان تغییرات و تحولات جهان و از دست رفتن ارزش‌های انسانی و اخلاقی می‌پردازد. شاعر از ناپدید شدن عدل، دانشمندان و بزرگان گذشته و جایگزینی ظلم، بخیلان و افراد نالایق ابراز تاسف می‌کند. همچنین، از فراموش شدن میراث و آثار بزرگان و باقی ماندن تنها یاد و خاطره‌ای از آن‌ها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم تاریخی و ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷

کرد رفت از مردمان اندر جهان اقوال ماند
همعنان شوخ چشمی در جهان آمال ماند

از فصیحان و ظریفان پاک شد روی زمین
در جهان مشتی بخیل کور و کر و لال ماند

در معنی در بن دریای عزلت جای ساخت
وز پی دعوی به روی آبها آخال ماند

صدرها از عالمان و منصفان یکسر تهیست
صدر در دست بخیل و ظالم و بطال ماند

عدل گم گشت و نمی‌یابد کسی از وی نشان
ظلم جای وی گرفت و چند ماه و سال ماند

عدل نوشروان و جور معتصم افسانه شد
وز بزرگیشان به چشم مردمان تمثال ماند

رفت سید از جهان و چند مشکل کرد حل
بوحنیفه رفت و زو در گرد عالم قال ماند

نیست گویی در جهان جز فیلی از اصحاب فیل
شد نجاشی وز فسونش چند گون اشکال ماند

شد ملک محمود و ماند اندر زبانها مدح اوی
عنصری رفت و ازو گرد جهان امثال ماند

خاک شد کسری و از هر دل برون شد مهر او
در مداین از بنای قصر او اطلال ماند

هر گهی بانگی برآید گرد شهر از مردمان
آه و دردا و دریغا خواجه رفت و مال ماند

رفت کدبانو کلید اندر کف نوروز داد
رفت خواجه ده به دست زیرک جیپال ماند

یک گره را خانه‌ها در غیبت و وزر و بزه
یک گره را گنجها بر طاعت و اهمال ماند

زین سپس شاید سنایی گر نگویی هیچ مدح
زان کجا ممدوح تو خوالی پز و بقال ماند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در مذمت دشمنان و جاهلان
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در مدح بهرامشاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.