هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد و رنج عاطفی، ناامیدی و مصیبتهای زندگی سخن میگوید. شاعر از جدایی، غم، و بلایای طبیعی و عاطفی مینالد و احساس درماندگی و بیپناهی خود را بیان میکند. همچنین، در این شعر از عناصر طبیعت مانند ماه، خورشید، و آسمان برای توصیف حالات درونی استفاده شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند مرگ، مصیبت و ناامیدی نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۳
ای ز بی آب لبت چشمی و هفتاد شمر
وی ز پرتاب دلت آهی و صد چرخ شرر
سر تو بر تن نی ای همه را چاک به تن
تن تو بر سر خاک ای همه را خاک به سر
مهر سیمای تو را گرد قمر گرد کسوف
سرو بالای ترا جامه کفن بر پیکر
چه نهم گر ننهم چهره اندوه به خاک
چه زنم گر نزنم جامه جان چاک ببر
چو از صروف فلکت ماه در آمد به محاق
چو از مدار قمرت مهر فرو شد به مدر
چکنم گر نکنم فرش زمین عرش سپهر
چه برم گر نبرم گرد زمین بر اختر
خنجر حادثه را در دل پاک تو درنگ
ناوک صارفه را بر تن چاک تو گذر
چکنم تیر بلا را نکنم دیده نشان
چکنم تیغ الم را نکنم سینه سپر
آسمان خوان تو آراست چو از پاره دل
روزگار آب تو پرداخت چو از دیده تر
چکشم گر نکشم مشربه از سیل سرشک
چه نهم گر ننهم مائده از لخت جگر
آفتاب سر پر نور تو بر خاک تنور
آتشین طلعت رخشای تو در خاکستر
چه نهم گر ننهم خاک مصیبت بالین
چکنم گر نکنم آتش حرمان بستر
عرشیان را چه زنم گر نزنم سنگ ببال
فرشیان را چه نهم گر ننهم بند به پر
تن بهمن اگر اقبال کند بی تو به جان
جان یغما اگر اهمال کند با تو به زر
چه دهم فتوی حتم ار ندهم مالش هبا
چکنم حکم صریح ار نکنم خونش هدر
وی ز پرتاب دلت آهی و صد چرخ شرر
سر تو بر تن نی ای همه را چاک به تن
تن تو بر سر خاک ای همه را خاک به سر
مهر سیمای تو را گرد قمر گرد کسوف
سرو بالای ترا جامه کفن بر پیکر
چه نهم گر ننهم چهره اندوه به خاک
چه زنم گر نزنم جامه جان چاک ببر
چو از صروف فلکت ماه در آمد به محاق
چو از مدار قمرت مهر فرو شد به مدر
چکنم گر نکنم فرش زمین عرش سپهر
چه برم گر نبرم گرد زمین بر اختر
خنجر حادثه را در دل پاک تو درنگ
ناوک صارفه را بر تن چاک تو گذر
چکنم تیر بلا را نکنم دیده نشان
چکنم تیغ الم را نکنم سینه سپر
آسمان خوان تو آراست چو از پاره دل
روزگار آب تو پرداخت چو از دیده تر
چکشم گر نکشم مشربه از سیل سرشک
چه نهم گر ننهم مائده از لخت جگر
آفتاب سر پر نور تو بر خاک تنور
آتشین طلعت رخشای تو در خاکستر
چه نهم گر ننهم خاک مصیبت بالین
چکنم گر نکنم آتش حرمان بستر
عرشیان را چه زنم گر نزنم سنگ ببال
فرشیان را چه نهم گر ننهم بند به پر
تن بهمن اگر اقبال کند بی تو به جان
جان یغما اگر اهمال کند با تو به زر
چه دهم فتوی حتم ار ندهم مالش هبا
چکنم حکم صریح ار نکنم خونش هدر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.