هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به سوگواری و ماتمگیری برای یک شخصیت مذهبی (احتمالاً امام حسین (ع) یا یکی از اهل بیت) میپردازد. در این شعر، از تصاویر شاعرانه و نمادین مانند باریدن خون از آسمان، سوختن آذر (آتش)، و اشک ریختن اختران (ستارگان) استفاده شده است. همچنین، به تأثیر این مصیبت بر جهان و حتی کافران اشاره شده است. شعر به شدت عاطفی و حزنانگیز است و از عناصر مذهبی و اسطورهای بهره میبرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق مذهبی و عاطفی است و ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تصاویر خشن مانند باریدن خون و سوختن آذر ممکن است برای گروههای سنی پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۷
درین ماتم خلیل از دیده خون بارید آذر هم
به داغ این ذبیح الله مسلمان سوخت کافر هم
شگفتی نایدت بینی چو در خون دامن گیتی
کزین سوگ آسمان افشاند خون از دیده اختر هم
به سوگ فخر عالم از بنی جان وز بنی آدم
ز افغان شش جهت ماتم سرا شد هفت کشور هم
مکید آن تاجدار ملک دین تا از عطش خاتم
ز دست و فرق جم انگشتری افتاد و افسر هم
به خونش تا قبا شد لعلگون دستار گلناری
به باغ خلد زهرا جامه نیلی کرد معجر هم
زتاب تشنگی تا شد شبه گون لعل سیرابش
علی زد جامه اندر اشک یاقوتی پیمبر هم
چو فرق کوکب برج اسد از کین دو پیکر شد
ز سر بشکافت فرق صاحب تیغ دو پیکر هم
چو نقد ساقی کوثر زبان از تشنگی خائید
به کام انبیا تسنیم خون گردید کوثر هم
مکافات این عمل را بر نتابد وسعت گیتی
چه جای وسعت گیتی که بس تنگ است محشر هم
فلک آل نبی را جا کجا زیبد به ویرانه
نه آخر غیر این ویرانه بودت جای دیگر هم
ز ابر دیده یغما برق آه ار باز ننشانی
زنی تا چشم برهم خامه خواهد سوخت دفتر هم
به داغ این ذبیح الله مسلمان سوخت کافر هم
شگفتی نایدت بینی چو در خون دامن گیتی
کزین سوگ آسمان افشاند خون از دیده اختر هم
به سوگ فخر عالم از بنی جان وز بنی آدم
ز افغان شش جهت ماتم سرا شد هفت کشور هم
مکید آن تاجدار ملک دین تا از عطش خاتم
ز دست و فرق جم انگشتری افتاد و افسر هم
به خونش تا قبا شد لعلگون دستار گلناری
به باغ خلد زهرا جامه نیلی کرد معجر هم
زتاب تشنگی تا شد شبه گون لعل سیرابش
علی زد جامه اندر اشک یاقوتی پیمبر هم
چو فرق کوکب برج اسد از کین دو پیکر شد
ز سر بشکافت فرق صاحب تیغ دو پیکر هم
چو نقد ساقی کوثر زبان از تشنگی خائید
به کام انبیا تسنیم خون گردید کوثر هم
مکافات این عمل را بر نتابد وسعت گیتی
چه جای وسعت گیتی که بس تنگ است محشر هم
فلک آل نبی را جا کجا زیبد به ویرانه
نه آخر غیر این ویرانه بودت جای دیگر هم
ز ابر دیده یغما برق آه ار باز ننشانی
زنی تا چشم برهم خامه خواهد سوخت دفتر هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.