هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر حالتی از خستگی و بی‌حوصلگی نویسنده است که به دلیل رنج روزه و گرمای هوا، نتوانسته است به درستی بنویسد. نویسنده از خواننده می‌خواهد که پندآموز بنویسد و به توصیه‌های شیوا عمل کند. همچنین، از احمد می‌خواهد که از پندارهای خام و بی‌ثمر دست بردارد و به سامان‌دهی زندگی خود بپردازد. متن با اشاره به اهمیت عمل و تجربه در زندگی پایان می‌یابد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی دارد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات ادبی و پیچیده، آن را برای خوانندگان جوان‌تر دشوار می‌سازد.

شمارهٔ ۱۲ - به اسمعیل هنر نوشته

اسمعیل نامه صفائی و خطر و ملاباشی و دستان بدست و دستانی که خواهی دید، نگارش رفت ولی چون از رنج روزه خسته بودم و بر بوی فرو رفت خورشید و برخاست بانگ نماز تب بر تن و جان بر لب نشسته، پروای درست کاری نشد. اگر چاق و لاغر و زشت و زیبا نمائی، دیداری از این بهتر خواهد گرفت. تو هم پندآمیز نگارشی کن و کاربند شیوا سفارشی شو مگر آموزگارش که راهنمای بدی ها است و اهریمن سار افسون ددی ها، روزی دو کران گیرد و آن گول بیچاره و گیج آواره از گران پوئی و گران کوشی گوشه و کران گرفته در میان آید زود ترک از کار سمنان آسوده گرد و چار اسبه راه اندر کشته گیرد. احمد را از این پندار خام و هنجار سرد، پخته و گرم بازگردان و سامان زندگی از پراکندگی باز جوی، نوشته و پیغام بچه بازی است، کار سازی در رفتن و دیدن است و یافتن و رسیدن. این سه چهار نوشته را اگر خامه زیبانگار تو نگار شگر و گزارش سرای بود آرایشی دیگر و پیرایشی از این خوشتر می رست.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱ - به محمد علی خطر فرزند خود نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳ - به میرزا احمد صفائی نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.