هوش مصنوعی: نویسنده در این متن از احساسات خود نسبت به حاجی می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه از دیدار او محروم شده است. او ابراز بندگی و دلبستگی خود را به حاجی می‌کند و از خداوند می‌خواهد که این احساسات را به حاجی منتقل کند. همچنین، او آمادگی خود را برای انجام هر کاری که حاجی بخواهد اعلام می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای اصطلاحات ادبی و عرفانی پیچیده است که درک آن برای افراد زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، محتوای عرفانی و احساسی متن برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۳۳ - به یکی از دوستان نوشته

خاکساران نوازا امروزم آغاز بام تا اکنون که نزدیک شام است به کوی اندر بوی خجسته دیدار سرکار سرکار حاجی میخ دامن بود و کمند گردن، پیش از آنکه شماله خاور بزم افروز شبستان باختر آید و روز امید این برگشته اختر از شب تاری تیره تر گردد، سرکارخان به دستور دیگر روزهام به فرگاه بلند درگاه خویش خواند. نافرمانی را پوزش اندیش و بهانه جوی شدم.مگر فر پیوستگی خیزد و از بند نای فرسای دلنگرانی و چشمداشت رستگی زاید. روز بی گاه افتاد و باز از سرکارخان پیک و پیام رسید، زبان پوزش بسته ماند و پیوند امید از نوید دیدار یاران گسسته ناکام. ایشان را پذیرش فرمای کردم و رنج دوری شما را به دیدار وی درمان پاک یزدان را سوگند که بندگان حاجی را از جان و دل بنده ام و گوهر نیک اخترش که آورده مهر و پرورده مردمی است از در یکتائی پرستنده.
بهر زبان که دانید توانید فزایش بندگی و دلبستگی های مرا به روی و خوی ایشان که از بخت گشایش و از بار خدا بخشایش است بر سرایند و باز نمایند و هر گونه کاری که سرانگشت نیروی من بنده اش گره گشائی آرد در خواه فرمایش کنند، چه بسیار از این آغاز بدرود شرمنده ام و سرافکنده.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲ - به یکی از آشنایان نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴ - به یکی از دانشمندان جندق نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.