هوش مصنوعی:
متن درباره جوانی ارزشمند است که دیروز برای دیدار دعوت شده بود، اما کوتاهی شده و افسوس برانگیخته است. نویسنده از گرمی مهر و سخاوت او یاد میکند و بیان میکند که چنین فردی برای دیدار و گفتوگو ارزشمند است. همچنین اشاره میکند که درویشان همیشه پذیرای دیگران هستند و هر کس میتواند به آنها پناه ببرد. در پایان، نویسنده ابراز ناراحتی میکند که اگر این بار هم دیداری صورت نگیرد، دلنگرانی و ناخرسندی به وجود خواهد آمد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی عبارات ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۶۲ - به ملا محمد علی اردکانی در خان حاجی کمال نوشته
آن جوان ارزنده گوهر فرخنده اختر، که دیشب شما را به دیدار این برگشته روز راهنما خواست، شمار کار از چه بر کوتاهی افکندی و دریغ و افسوس روا داشتی. مردی چنان گرم مهر و رایگان آویز که بر پیوند و دیدار و گفت و گزار چون من هیچ ندانی ناپسندیده خو خرسند باشد، چه جای بوک و مگر بود و امروز و فردا:
دامن دولت چو به دست او فتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
اگرش باز دیدی و هنگام گفت و شنیدی خاست، از خاکسارش درودی مهر آسود بر گوی و بر سرای، مصرع: در سرای مغان رفته است و آب زده. دربان و دورباش نه، و بهر پای و پی گام نهی و کام دهی گرفت و پرخاشی نیست. بیش از آن نیست جز راز خاکساری چیزی پرسد و ندانم و جز کیش جان سپارم فرمایشی فرماید و نتوانم. کلبه بی دروبام درویشان همواره بر روی بیگانگان و خویشان باز است، و هر که از در یاری پای نهد و جای جوید چهر خاکساری گسترده و چشم مهمانداری فراز. هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگوی، ویژه اینان که خداوند خانه اند و خانه خدای کاشانه. اگر این بارش دیداری کردی و اگر خود به زاری و زر یا زور است همراه نیاوردی دل نکوهش زای و جان گله مند خواهد خاست و از چون تو یاری که باری رنج ندیده جاویدان دلخور و ناخرسند خواهد بود.
دامن دولت چو به دست او فتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
اگرش باز دیدی و هنگام گفت و شنیدی خاست، از خاکسارش درودی مهر آسود بر گوی و بر سرای، مصرع: در سرای مغان رفته است و آب زده. دربان و دورباش نه، و بهر پای و پی گام نهی و کام دهی گرفت و پرخاشی نیست. بیش از آن نیست جز راز خاکساری چیزی پرسد و ندانم و جز کیش جان سپارم فرمایشی فرماید و نتوانم. کلبه بی دروبام درویشان همواره بر روی بیگانگان و خویشان باز است، و هر که از در یاری پای نهد و جای جوید چهر خاکساری گسترده و چشم مهمانداری فراز. هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگوی، ویژه اینان که خداوند خانه اند و خانه خدای کاشانه. اگر این بارش دیداری کردی و اگر خود به زاری و زر یا زور است همراه نیاوردی دل نکوهش زای و جان گله مند خواهد خاست و از چون تو یاری که باری رنج ندیده جاویدان دلخور و ناخرسند خواهد بود.
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱ - به میرزا حسن مطرب پسر ملاعبدالغنی نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳ - به احمد صفائی نوشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.