هوش مصنوعی: نویسنده در این متن به بیان احوالات خود پرداخته است. او از سفر به سمنان و رهایی از سختی‌های راه می‌گوید، اما اظهار می‌کند که هنوز در انزوا به سر می‌برد. او امیدوار است که با یاری دیگران، روزی به آرامش برسد و گذشته‌ها را فراموش کند. همچنین، از دوری از خدمت به بزرگان و دوستانش ابراز تأسف می‌کند و از خداوند طلب باران رحمت و نیروی تحمل برای مخاطب خود دارد.
رده سنی: 18+ این متن دارای ساختار ادبی پیچیده، استفاده از اصطلاحات و استعارات عرفانی و ادبی است که درک آن به دانش زبانی و تجربه‌ی ادبی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی مطرح شده در متن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۲ - بعد از ورود به سمنان به یکی از عرفای طهران نگاشته

کعبه اغنیا، قبله فقرا، اگر چه مجالی نیست که احتمالی بر تفقد حال ما نیز توانی، ولی چون از این بنده عرض احوالی شرط ارادت بود جسارت کرد.روز قربان سالما وارد سمنان شدم. منسوب و منتسب دیده شد و جان از کشاکش کلفت رهیده. طرفی از کوی گرفته نشسته ام و در بر روی جهان بسته. اگر یاری به ملاقات آید با شرط یاری بارش کشم، و با قید مغایرت خارش خورم، که در طریقت ما کافری است رنجیدن. امیدوارم که در سایه این همایون دولت روزی دو آسوده شویم و گذشته ها زشت یا زیبا نابوده شماریم. اگر از دویدن ره به مقصد رفتی آهوی هامون شیر گردون شدی و گدای کشور شرم قارون. بلی چیزی که گاه صدمه می زند حرمان خدمت سرکار و برخی یاران است و این پژمرده باغ از هر در محتاج باران خدا بر وجه لایق وصال آرد و شما را بر زحمت ما نیروی احتمال دهد.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱ - به یکی از دوستان نزدیک نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳ - این نامه خطاب به دوستی است و مشتمل بر خوابی که نویسنده دیده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.