۱۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۱ - به یکی از دوستان نگاشته

از زیارت نامه شیوا نگارت روان را آرامشی سهلان سنگ و جان را رامشی البرز درنگ خاست، چون آیه رحمتش تعویذ گردن و طوق پیراهن کردم آستان ستایش را بر سلامت پاک وجودت تهیه تحیت و سجود نمودم، که نصیحت دوست و فضیحت دشمن وجود بی هست و بودم را از نظر رحمت انداخته باشد و نقش محبتم را که نگاشته خامه صفا و حقیقت است و محضر قبول ارباب شریعت و اصحاب طریقت وسوسه لامذهبی چند پرداخته. پاک یزدان را سپاس که بنده مولا شناس رامکرر در خلوات و جلوات آزموده اند و در هستی و هوشیاری و خواب و بیداری با او بوده. اگر بی خبران و کوته نظران به قیاس آلودگی های خویش در حق این بنده و حضرت اندیشه دیگر سگالند، عصمت عشق و عفت حسن را چه زیان خواهد داشت و معاملات آمیزش و ارتباط ما را که سروا و سرود اغلب ابنای زمان است کدام نقصان خواهد خاست، بیت:

این مهر را زوال نباشد به حکم آنک
ما پاک دیده ایم و تو پاکیزه دامنی
مادام حیات آستان ارادت را بر یک پای عبادت ایستاده ام و ترک سر و برگ روان را مهیا و آماده، بیت:

تا تو اشارت کنی که در قدمم ریز
جان گرامی نهاده بر کف دستیم
چه بسیار آرزومندم که در مشق تحریر و انشا و تلفیق و تتبع فرهنگ تازی و دری و آداب محاورت و معنی اشعار و تمیز غث و سمین سخن و علوم سلوک و سازش و تمهید فزایش مهر دوست و کاهش دشمن و دیگر چیزها که اسباب مکنت را پیرایه است و اصحاب ثروت را سرمایه، از در شوق و روی رغبت بکوشی. بهمان خجسته وجود که منش یک بنده ام و به توحید شرک سوزش پرستنده، اگر یکسال در این کار قدم استوار و به هنگام فرصت از خور مکنت آنچه نوشتم شمارگیری مترسل حسابی خواهی شد و به انداز مقام خود سیم صاحب و صابی خواهی گشت، بیت:

پیران سخن به تجربه گفتند گفتمت
هان ای جوان که پیر شوی پند گوش مکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰ - به یکی از بزرگان نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲ - به احمد صفائی نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.