هوش مصنوعی:
نویسنده در این متن از دلتنگی و انتظار برای دیدار یار میگوید و بیان میکند که با وجود انتظار طولانی، خبری از رسیدن یار نشده است. او از رنج فراق و بیتابی خود مینویسد و تصمیم گرفته است دیدار را به زمانی دیگر موکول کند. همچنین، از آرزوی حضور در محفل یار و تسکین غمهایش سخن میگوید و امیدوار است روزی توفیق دیدار و بهرهمند شدن از گفتار یار را پیدا کند.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات ادبی و کهن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۱ - از زبان یکی از دوستان به دیگری نگاشته
فدایت شوم قدری مترصد زیستم اثری از وصولت نشد، خود را به نگارش بیاض از لطمه دل نگرانی فریب شکیب دادم. خبری نیز از حصول مراد نشد، ضجرت جدائی و حرقت فرقت را زیاده بر این مهلت درنگ نیافتم، استیفای دیدار یاران کرده استسعاد ملاقات را به هنگام دیگر حوالت نمودم. بعد منزل نبود در سفر روحانی. مدعا از خدا خواستم، امروز در آن محفل دل نوازت مزیل غم های حضار انجمن شده باشد. من به قول شریف خان مرحوم نقلی نیست باز کی توفیق عبور ارک خواهم یافت و چشم و گوشم از دولت دیدار و نعمت گفتارت پیرایه ساز و برگ خواهد اندوخت. زیاده شرط کفایت نیست باقی داستان که به انشای روان حوالت است نه املای روان به درایت دوست موکول است.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰ - به دوستی نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲ - به یکی از دوستان نوشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.