هوش مصنوعی: نویسنده از درد زانو و مشکلات جسمانی خود می‌نویسد و از ناتوانی در انجام کارهای مورد علاقه مانند نوشتن و دیدار دوستانش ابراز ناراحتی می‌کند. او همچنین به تلاش‌هایش برای تألیف کتابی در فرهنگ پارسی اشاره می‌کند که به دلیل مشکلات جسمانی ناتمام مانده است. در ادامه، از برخی افراد مانند حاجی محمد علی و برادر آقا رضا یاد می‌کند و درخواست می‌کند که اگر امکان دارد، ده کوزه سبز برایش فرستاده شود.
رده سنی: 18+ متن دارای واژگان و عبارات ادبی پیچیده و کهن است که درک آن برای مخاطبان جوان دشوار است. همچنین، موضوعات مطرح‌شده مانند درد و رنج جسمانی و ناامیدی برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۱۵ - به یکی از منسوبان به اردکان نوشته

در خان حاجی کمال به درد زانوئی دستان بازوی نیرم نیرو گرفتارم و از پرستاران بیش از رنج زانو شکنج آزمای آسیب و آزار، اندیشه مندم در این سختی بمیرم و از بدبختی بار دیگر دیدار دوستان اردکان، ویژه سرکار خداوندی حاجی محمد علی که چرخ بلندش خاک پست و هوش دانشمندش بنده یزدان پرست باد، روزی نشود. با همه خستگی و درد خواستم از در آزمون بارنامه ای بر فرهنگ پارسی بنیاد نهم. دل خسته و دست شکسته پایمرد و دستیاری نکرد. ناگزر روان از گزارش و خامه از نگارش بازداشته رشته دراز درائی کوتاه و خود را بیش از این در سر کار یاران که سرسبزی باغ امیدند چشم سپید و روسیاه نپسندیدم، ندانم چرخه ها که در بند رضای برادر آقا رضا و کوزه که در دست ارجمند کامران رجب بود، به کوشش سرکار رستگی و در بیابانک با دست چرخه بازان و شیره خرمای بلیس و بند از پیوستگی یافت یا نه.
بدست باش که هر چند زودتر این کار انجام پذیرد دیر است، ده کوزه سبز زیبای استوار که هر یک به سنگ شاه دو سه من آبگیر باشد اگر توانی فرستاد، من و مردم خانه جاویدان سپاس اندیش خواهیم زیست.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴ - از قول نواب والا به حسین خان نظام الدوله حاکم فارس نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶ - به نواب بهمن میرزا در رجعت آذربایجان نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.