هوش مصنوعی:
نویسنده در این متن از دوری و فراق معشوق خود رنج میبرد و این دوری را مایه شرمندگی و محرومیت میداند. او ابراز میکند که هر لحظه بدون معشوق مانند از دست دادن هزاران فرصت است و اشتیاق خود را به دیدار معشوق، مانند تشنهای به فرات و اسکندر به آب حیات تشبیه میکند. در پایان، نویسنده منتظر اشارهای از معشوق است تا اگر ممکن باشد به دیدارش برود و در غیر این صورت، از مزاحمت دوری میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعارههای ادبی است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد یا نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۴۶ - به نواب نیرالدوله نگاشته
از تو دورم و ای من این زندگی
نیست الا مایه شرمندگی
قربانت شوم، تا حال دو مرتبه قرب اندیش گشته، نقصان سعادت بخت و فقدان حضور اشرف مایه محرومی شد، فرد:
هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر
هر نفسی میرود هزار غرامت
باری میل امثال ما به ملاقات والا همان قصه تشنه به فرات است و حکایت اسکندر به آب حیات، اینک منتظر اشارتیم، اگر مجالی هست دولت دستبوس حاصل و الا رفع زحمت کرده سر خویش گیریم. باقی فدایت.
نیست الا مایه شرمندگی
قربانت شوم، تا حال دو مرتبه قرب اندیش گشته، نقصان سعادت بخت و فقدان حضور اشرف مایه محرومی شد، فرد:
هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر
هر نفسی میرود هزار غرامت
باری میل امثال ما به ملاقات والا همان قصه تشنه به فرات است و حکایت اسکندر به آب حیات، اینک منتظر اشارتیم، اگر مجالی هست دولت دستبوس حاصل و الا رفع زحمت کرده سر خویش گیریم. باقی فدایت.
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷ - به حاجی ابوالقاسم تاجر قزوینی نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.