هوش مصنوعی: متن بالا یک درخواست ادبی و شاعرانه از خداوندگار است که در آن نویسنده از مشکلات و ناملایمات زندگی خود می‌گوید و از خداوند طلب کمک و مرحمت می‌کند. او به وضعیت خود و اسب سواریش اشاره می‌کند که در حال نابودی است و از خداوند می‌خواهد که به او کمک کند تا از این وضعیت نجات یابد. در پایان، او به وزیر شاهی و دیگران اشاره می‌کند که ممکن است به او کمک کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان پیچیده و استعاری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۸۱

خداوندگارا از روزیکه اقتضای کبود سواران افلاک قبضه اقتداران فارس عرصه بختیاری را مالک لجام توسن اختیار کرده، این پیاده طریق ارادت را در مواد حصول هر گونه مراد بر رخش کامرانی نشانیده نگذارده اند از لطمه حسرت زدگی رخ به دیوار آورده مات و متحیر باشیم، باری کنونم نیز از سایس التفات عالی تمنائی است که مرا از حصول آن کمیت سعادت در کمند خواهد افتاد و آن شاه سوار میدان سماحت را گزندی به احوال و اوضاع نخواهد رسید. من بودم و یک اسب سواری که همواره از ترکتاز نوائب در پناه حمایت سرکار می گریختم، در این اوقات خون دماغ شده حتما خواهد مرد و اگر بر فرض محال بزید به کار کمترین نخواهد خورد، فرد:

وزیر شاهی و صداسب پیل تن به کمندت
پیاده رخ به ره آورده ام ز حسرت و ماتم
چنانچه یک راس اسب سواری ضمیمه سایر التفات های سرکاری آید، مصرع: رحمتی باشد به جای خویشتن، دیگر صاحب اختیارند.
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.