هوش مصنوعی: نویسنده در این متن به بیان احساسات خود درباره حضور در محضر بزرگان و ابراز عجز و نیاز خود می‌پردازد. او از شوق دیدار ولیعهد و دیگر بزرگان سخن می‌گوید، اما خود را لایق این حضور نمی‌داند. همچنین، از تنهایی و مشکلات خود می‌نویسد و امیدوار است که مورد لطف و عنایت قرار گیرد.
رده سنی: 18+ این متن دارای عبارات پیچیده و ادبی است که درک آن نیاز به دانش زبانی و ادبی بالایی دارد. همچنین، محتوای عرفانی و احساسی آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است نامفهوم یا کم‌جذاب باشد.

شمارهٔ ۲۶

قربان مبارک حضورم شوم: روز شرفیابی پس از تشریف خدام اجل امجد اکرم ولی النعم، به میمون محضر نواب مالک رقاب اعظم والا ولیعهد روحی فداه؛ سیدی علوی گوهر از معارف سادات اخوی به دولت منزل خدام خداوند نعمت مقامت جست، و از آیات نشستن آثار اقامتی دیر انجام پیدا بود. وجود آلوده و شهود پالوده خود را قابل حضورش ندیدم. بی اجازت سرکار اجل والا در خدمت جناب حکیم زحمت به دوده درویش راستین حاجی نیاز بردیم، معلوم شد نواب اشرف امجد والا سیف الدوله درنگی دراز دامان را به تجریش فرموده.
جناب حکیم از در احترام و این خاکسار از سر التزام قرب اندیش شهودش آمدیم. پس از روزی توقف معزی الیه را شوق زیارت بزم مسعود که بندگان مخلص را مقام محمود است، آهنگ ایاب داد، و فدوی را بهمه میل نواب شاهزاده به علت تنهایی مانع شتاب آمد.

به تن مقصرم از دولت ملازمتت
ولی خلاصه جان خاک آستانه تست
ذوق من بنده به استیفای حضور والا همان شوق گیاه پژمرده است و تلواس شاخ خزان دیده به باد بهاران. ولی چون نسبت به روزگار گذشته مسلوب الاختیارم و برمراد نواب اشرف والاسیف الدوله روزگذار. همه وقتم تنسم بساط بهشت انبساط اجل اکرم حضرت میسر نیست. استدعا از رحمت مسکین نواز آن است که هر هنگام از مهام ملکی فراغ و مجالی دارند و پاک روان را بر زحمت این هیچ وجود بی هست و بود طاقت احتمالی هست، نوید احضاری دریغ نیفتد:

مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار
بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵ - مخاطب این نامه اسمعیل هنر است به واسطه میرزا احمد صفائی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.