هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از ندای غیبی سخن می‌گوید که به او هشدار می‌دهد درباره غفلت و غم‌پروری در دنیا. این ندا او را از فتنه‌های زمانه و بازی‌های روزگار آگاه می‌سازد و از او می‌خواهد که به جای غم و غصه، به تغییرات جهان و بازی‌های جدید فلک توجه کند. همچنین، اشاره می‌کند که روزگار به کام دوستان می‌چرخد و دشمنان را کیفر می‌دهد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده مانند «سروش غیب»، «چرخ شعبده‌باز»، و «سامندر» برای مخاطبان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۶ - ندای سروش

ز گاه خواب شب دوش تا به وقت سحر
سروش غیبم داد این ندا به گوش اندر

که ای ز فتنه دوران نشسته در اندوه
که ای ز بازی ایام گشته غم پرور

ز خفتگان به غفلت تویی در این گیتی،
هوس مکان و طمع بالش و هوا بستر

ندیده بازی ادوار چرخ شعبده باز
نخوانده درسی از اوراق دهر بازیگر

به قاف غم چه نشینی هماره چون سیمرغ
به نار غصه چه خسبی همی چو سامندر

نبینیا، که جهان راست عادتی از نو
ندانیا، که فلک راست بازی دیگر

به کام یاران بنموده روزگار خرام
ز جان دشمن بگرفت آسمان کیفر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵ - آیینه صبح
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷ - شاهد غیب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.