هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی معشوق، درد فراق و عشق بی‌پایان خود سخن می‌گوید. همچنین، در ابیاتی به ستایش علی(ع) و مفاهیم فلسفی مانند آفرینش و وجود اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۰ - دارای جهاندار

خط نیست ز آیینه روی تو پدیدار
از آه دل سوختگان یافته زنگار

در گلشن روی تو، نه این دانه خال است
زنگی بچه ای آمده در روم گرفتار

تیر مژه از چیست بر ابروی کمانت
چشم تو اگر نیست چو ترکان کماندار

بر داغ دل کیست که در آتش رویت،
بگذاشته ای حلقه ای از طره طرار

این نقش دهان است به رخسار تو یا آنک،
در دایره حسن بود نقطه پرگار

در آئینه دیده ما مردمک چشم،
عکسی است که گردیده ز خال تو پدیدار

دل را سر و کاری است به چشم تو و مشکل
کافتاده کنون حاجت بیمار به بیمار

تا زلف شبه گون به رخ ای ماه فکندی
روزم همه گردید سیه همچو شب تار

ما بی تو چسان زیست توانیم در این شهر
اکنون که تو بر بسته ای از بهر سفر بار

دارای جهاندار علی ای که نهم چرخ
در قلزم جودش چو حبابی است نگونسار

این جرم منور که مسمی است به خورشید
آمد بدر خرگه اجلال تو مسمار

گر طوف حریمت نبدی مقصد گردون
بر مرکز غبرا، نزدی دور چو پرگار

کی از عدم این قافله آمد سوی امکان
مهر تو نمی بود اگر قافله سالار

جز از تو نوا نشنودم گوش به عالم
زیرا که توئی نائی و عالم همه نیزار

عکسی بود از شمسه ایوان جلالت
خورشید، که رخ تافته ز این گنبد دوار

جان دادن در پای تو امری است چه آسان
دل بردن از دست تو، کاری است چه دشوار
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹ - جلوه پروردگار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱ - زنده جاوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.