۱۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴

تا گریزد طرب از کلبه ویرانه ما،
آسمان سنگ غم افکنده به پیمانه ما

بس که از دیده و دل، گشت روان آتش و آب،
رود جیحون شد و آتشکده کاشانه ما

مگرش خاصیت لعل مسیحاست، که باز،
مرده را زنده کند نغمه مستانه ما

آنقدر دور ز آبادی عقل است که هیچ،
دل دیوانه نداند ره ویرانه ما

سبحه زنّار کند افسر، از آن رو که به دیر،
رهن یک جرعه بود سبحه صد دانه ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.