هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق، اسارت دل در زلف او، رنج فراق و تلخی‌های عشق می‌گوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند شمع و پروانه، گل و خار، و شب و روز، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج فراق و جور رقیب نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۱

ای خوش آن دیده، که از اشک نگاری دارد
خوش تر آن دیده، که با روی تو کاری دارد

هر نفس می شود آشفته ز بیداد نسیم،
دل، که در چنبر زلف تو قراری دارد

روی و موی تو بود روز و شب مشتاقان
عالم عشق، عجب لیل و نهاری دارد

غالب آن است که تسخیر کند هفت اقلیم
هر غلامی که چنین شاه سواری دارد

دل اسیر است در آن زلف، نکو دارش از آنک،
هر اسیری سر و سامان و دیاری دارد

نشود تا نبری رنج فراق از پی وصل
چیدن گل، به چمن زحمت خاری دارد

با وجودت چه کنم، گر نکشم جور رقیب
نشئه باده ز پی رنج خماری دارد

من اگر عاشق روی تو شدم، خرده مگیر
شمع و پروانه و گل نیز هزاری دارد

هرکه او شاهد مستانه ما دید بگفت
افسر بی سر و پا طرفه نگاری دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.