هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بیتفاوتی و قساوت معشوق رنج میبرد. شاعر از نگاه معشوق به عنوان عاملی برای کشته شدن خود یاد میکند و اشاره میکند که تنها دل اوست که پس از خون شدن زنده میماند. او از نبود راه چاره و تسلیم شدن در برابر غم معشوق سخن میگوید و ستاره عشق معشوق را سوخته توصیف میکند. در نهایت، شاعر به سنگدلی معشوق اشاره میکند و آرزوی اشارهای دیگر از او دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰۱
نظاره کردی بر کشتنم، نظاره دیگر
اشاره ای که شوم زنده از اشاره دیگر
بجز دلم که پس از خون شدن ز دیده برآمد
رفو شد از مژه، دل های پاره پاره دیگر
نداشت یکسر مو جای خالی آن صف مژگان
دریغ دل که نیاویخت بر قناره دیگر
به غیر آن که بدست غم تو جان بسپارم
نماند بر من بیچاره راه چاره دیگر
در این سحرگه ما را ستاره سوخته عشقت
مگر ز چرخ دگر بردمد ستاره دیگر
به سنگ، آتش آهم گرفت و در تو نگیرد
که سخت همچو دلت نیست سنگ خاره دیگر
اشاره ای شده افسر، ز دوست در پی قتلت
سپار جان که شود باز هم اشاره دیگر
اشاره ای که شوم زنده از اشاره دیگر
بجز دلم که پس از خون شدن ز دیده برآمد
رفو شد از مژه، دل های پاره پاره دیگر
نداشت یکسر مو جای خالی آن صف مژگان
دریغ دل که نیاویخت بر قناره دیگر
به غیر آن که بدست غم تو جان بسپارم
نماند بر من بیچاره راه چاره دیگر
در این سحرگه ما را ستاره سوخته عشقت
مگر ز چرخ دگر بردمد ستاره دیگر
به سنگ، آتش آهم گرفت و در تو نگیرد
که سخت همچو دلت نیست سنگ خاره دیگر
اشاره ای شده افسر، ز دوست در پی قتلت
سپار جان که شود باز هم اشاره دیگر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.