هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از زیبایی‌های معشوق مانند زلف و چهره‌اش سخن می‌گوید و عشق را گنجی بی‌نظیر می‌داند که هر دلی را تسخیر می‌کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که لحظه‌ای با او همراه شود، چرا که غم عشق تنها همدم اوست. او معشوق را از حوریان بهشتی برتر می‌داند و از زیبایی‌هایش مانند ابروی کج و لب‌های شیرینش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۹۳

چه خوش باشد شبی در سرزمینی،
به روز آریم با صبح جبینی

به زلف و چهره‌ات، یارا، که ما را
به غیر از این نباشد کفر و دینی

نمی‌دانم چه گنج است این محبت
که هر دل شد،‌ غم او را دفینی

قرین شو لحظه‌ای با من، که عمری
ندارم جز غم عشقت قرینی

به رغم اهل صورت، ز ابروی کج
به معنی قبله‌گاه راستینی

تو کز حور بهشتی نازنین‌تر
چه گویم آنچنان یا اینچنینی

مگر شور مگس را وانشاند
تو شکرلب بیفشان آستینی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.