هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و با توصیفات شاعرانه، زیبایی‌های او را ستایش می‌کند. او از جنون عشق خود می‌گوید و معتقد است کسی که معشوق را ندیده، نمی‌تواند عیب جنون او را بگذارد. شاعر همچنین از رشک و حسرت دیگران به معشوق سخن می‌گوید و او را با عناصر طبیعی مانند گل، سرو و ماه مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۹۵

عیب جنونِ من مکن ای که ندیده‌ای پری
گر تو ببینیش چو من جامه عقل بردری

ای بدن تو همچو جان رفته به جسم پیرهن
حیف که با چنین بدن سنگدل و ستمگری

از در سعی دیده ام خرد و بزرگ شهر را
چون تو همی ندیده ام مایه ناز و دلبری

دور کن این نقاب را از رخ آفتاب گون
پرده مه نمی درد تا به نقاب اندری

عیش و بهار و بوستان بر دگران نهاده ام
تا تو ز چشم و قد و رخ لاله و سرو و عبهری

ای مه سرو قد من، از رخ و قد دلنشین
غیرت ماه نخشب و حسرت سرو کشمری

از رخ خوب تر ز گل وز تن پاک تر ز جان
جام جهان نمای جم، آیینه سکندری

طرّه تو بهر خمی مار کلیم پرورد
آه که هندوی کند معجزه پیمبری
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.