هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساس گناه، شرمساری، ناامیدی و بی‌وفایی سخن می‌گوید. شاعر از فراموشی عهد و پیمان، جفا و بی‌قراری خود و دیگران شکایت دارد و به پاکدامنی خود اشاره می‌کند، در حالی که جامعه او را به میگساری می‌شناسد. او از تن‌نهادی و دل‌زاری خود می‌گوید و طلب رحم و یاری می‌کند. در نهایت، به دوگانگی رفتار خود (دشمنی با خود و دوستی با دشمن) اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به میگساری و مفاهیم پیچیده‌ای مانند دوگانگی رفتار ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱

بود که درگذرند از گناهکاری ما
که بیش از گنه ماست شرمساری ما

شدت چه زود فراموش عهد یاری ما
به یاری تو نه این بود امیدواری ما

جفا و جور تو با ما به اختیار تو نیست
چنانکه نیست وفا با تو اختیاری ما

به پاکدامنی ما هنوز نیست کسی
اگر چه شهره ی شهر است میگساری ما

بود قرار پس از کشتنش، چو می ماند
به بیقراری سیماب، بیقراری ما

به تن نزار و به دل زار تا به کی باشیم
ببین نزاری ما رحم کن به زاری ما

کنون ز لطف به مرهمی وگرنه چه سود
ز کار چون گذرد کار زخم کاری ما

ندیده عاشقی و طفلی و نمی دانی
فغان و ناله ای غیر از خروش و زاری ما

به خویش دشمن و با خصم دوستیم، رفیق
طریق دشمنی اینست و دوستداری ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.