هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق است. شاعر گلستان را بدون معشوق زندانی می‌داند و از جراحت‌های عشق که نه از شمشیر که از نگاه معشوق است سخن می‌گوید. با این حال، همان درد و داغ معشوق، مرهم و درمان شاعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۸

کجا میل گلستان است ما را
گلستان - بی تو زندان- است ما را

ازان گل پیرهن افغان که از وی
گل حسرت بدامان است ما را

به دلدار و به جانان در ره عشق
دل و جان دادن آسان است ما را

که دل ما را بود از بهر دلدار
که جان از بهر جانان است ما را

جراحتهای ما در سینه و دل
نه از شمشیر و پیکان است ما را

به دل صد رخنه و در سینه صد چاک
از آن ابرو و مژگان است ما را

ز تو هر لحظه صد داغ و دوصد درد
چه غم گر بر دل و جان است ما را

همان داغ تو ما را هست مرهم
همان درد تو درمان است ما را

رفیق این اشک و آه آشکارا
ز داغ و درد پنهان است ما را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.