۱۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹

جفاکاری، چه می دانی تو یارا
طریق مهر را، رسم وفا را

نمودی ترک من از الفت غیر
نگه کن جور را، بنگر جفا را

که با بیگانه کردی آشنایی
ز خود بیگانه کردی آشنا را

به درد و داغ هجران مبتلا باد
به هجران مبتلا کرد آن که ما را

به آن داغی که مرهم را نداند
به آن دردی که نشناسد دوا را

نباشد درد یاران گر نباشد
به بزمش ره رفیق بینوا را

به نزد خواجه نبود بنده را راه
به بزم شه نباشد ره گدا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.