۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

نگار من چو تو زیبا نگار بسیار است
نگار سرو قد و گلعذار بسیار است

تو گر به من نشوی دوست، دوست، هست بسی
تو گر به من نشوی یار، یار، بسیار است

مکن ز لطف کمم ناامید کز تو مرا
امید در دل امیدوار، بسیار است

در این دیار برای تو مانده ام ورنه
بدهر یار پر است و دیار، بسیار است

هزار خار جفا در دلم شکست از تو
همان به دل ز توام خار خار، بسیار است

ز گاه گاه که یادم کنی تو خوشنودم
که این هم از تو فراموشکار، بسیار است

بشغل عشق ترا شغلها خوش است رفیق
وگرنه شغل فراوان و کار، بسیار است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.