هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و غم عاشق است که در وجودش ریشه دوانده. شاعر معشوق را به لیلی تشبیه می‌کند که هزاران مجنون (عاشق) برای او وجود دارد. او زیبایی معشوق را با گل و سرو مقایسه می‌کند و از عشق یعقوب و زلیخا به یوسف یاد می‌کند. شاعر اشاره می‌کند که معشوقش عاشقان بسیاری دارد و حضور او مانند چراغی در جمع است. در نهایت، شاعر از ناتوانی در بیان احساساتش به یارش می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و تشبیهات ادبی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و اساطیری مانند یعقوب، زلیخا و یوسف ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۷

به تن تا جان غم فرسود من هست
غم و درد توام در جان و تن هست

تو آن لیلی شیرینی که هر سو
صدت مجنون هزارت کوهکن هست

نه چون رخسار و نه چون قامت تو
گلی در باغ و سروی در چمن هست

ز یعقوب و زلیخا گر به عالم
حدیث یوسف گل پیرهن هست

عزیز من چو یعقوب و زلیخا
تو را عاشق بسی از مرد و زن هست

به بزمی نیست حاجت پرتو شمع
که آن چشم و چراغ انجمن هست

نگوید تا سخن آن غنچه لب نیست
کسی را این گمان کان را دهن هست

مرا با یار، یارای سخن نیست
رفیق ارنه به یارم صد سخن هست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.