هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و ارادت بی‌پایان خود به معشوق سخن می‌گوید. او از فدا کردن جان و جسم خود برای معشوق، ناکامی در رسیدن به وصال، و رشک بردن به آشنایان معشوق می‌گوید. همچنین، از زیبایی‌های معشوق مانند مژگان و ابروهایش یاد می‌کند و از درد دوری و نامهربانی معشوق شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۸

گر رفت جان و جسمم شد خاک آستانت
جسمم فدای جسمت جانم فدای جانت

در باغبانی تو عمرم گذشت، لیکن
در عمر خود نچیدم یک گل ز گلستانت

ای گلبن نزاکت تا چند یابد از تو
گلچین نصیب و ماند بی بهره باغبانت

زینسان که رشک دارم بر آشنایی تو
پرسم چگونه نامت جویم چه سان نشانت

نامهربان به خویشم غم نیست گر ببینم
آنست غم که بینم با غیر مهربانت

کرده است در دل و جان صد رخنه مردمان را
مژگان چون خدنگت ابروی چون کمانت

پامال کرده سرها وز دست برده دلها
پای گران رکابت دست سبک عنانت

در کوی یار افغان کم کن رفیق ترسم
رنجد لطیف طبعش از ناله و فغانت
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.