۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳

عاشق مگو که عاقل و فرزانه خوشتر است
عاشق خوش است و عاشق دیوانه خوشتر است

فصل گلست باز پی نقل بزم می
طرف چمن ز گوشه ی کاشانه خوشتر است

گر ناخوش است توبه شکستن به نزد تو
پیش من از شکستن پیمانه خوشتر است

ای عندلیب ناله ی تو خوش بود، ولی
در سوختن خموشی پروانه خوشتر است

چون تو به آشنایی بیگانگان خوشی
گر آشنا شود ز تو بیگانه خوشتر است

دل از برم چو در بر دلدار جا گرفت
دل نیز اگر رود بر جانانه خوشتر است

خوش گوشه ایست خانه ی دل بهر غم، رفیق
آری مقام جغد به ویرانه خوشتر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.