هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، مستی، و بی‌خودی در عشق سخن می‌گوید. او از حساب و کتاب روز جزا بی‌خبر است و تنها به عشق و محبوبش می‌اندیشد. شاعر از ساقی می‌خواهد که شراب ندهد، زیرا از نگاه مست محبوب، خودش چنان مست است که نمی‌داند شراب چیست. او تنها یک بوسه می‌خواهد و از جواب تلخ محبوبش شاکی است. در پایان، شاعر از محبوب می‌خواهد که نقاب از چهره بردارد، زیرا تاب دیدن زیبایی‌اش را ندارد و از باده‌نوشی در فصل گل دفاع می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال به‌طور کامل قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و شراب ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۵

زاهد به جرم مستی عشقم، شتاب چیست
عاشق چو مست گشت گناه و ثواب چیست

چون عاشقان برون ز حسابند، پس مرا
اندیشه ی حساب به روز حساب چیست

هر کس که محو روی تو باشد به روز و شب
کی آگه است ماه چه و آفتاب چیست

ساقی مده شراب که از چشم مست تو
مستم من آنچنان که ندانم شراب چیست

یک بوسه بیش نیست سؤال من از درت
با من به تلخی از لب شیرین جواب چیست

بردار پرده از رخ خود ماه من کسی
چون تاب دیدن تو ندارد نقاب چیست

ساغر به عزم توبه منه بر زمین، رفیق
در فصل گل ز باده ی ناب اجتناب چیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.