هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق، جفا و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از یارانی می‌گوید که از او عار دارند، از جفاکاری‌هایی که به وفاداران می‌شود، و از دل‌های شکسته‌ای که تنها تسکینشان در لب‌های شیرین یار است. همچنین، اشاره‌ای به ناله‌های در قفس و اشک‌های خونین دارد که نشان از درد عمیق عاطفی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا، ناامیدی و درد عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۳

آنکه از عار به یاران نشود یار اینست
وانکه دارد ز من و یاری من عار اینست

آن جفاکار که کارش ز جفاکاری نیست
جز جفاکاری یاران وفادار اینست

آن ستمکار که از تیغ ستم می ریزد
خون یار از پی دلجویی اغیار اینست

آن شکر لب که چو فرهاد مدامم دارد
تلخکام از لب شیرین شکربار اینست

دل بیمار مرا از لب شکربارت
شربتی ده که دوای دل بیمار اینست

گفت از سینه فغان من و دل هرکه شنید
در قفس ناله ی مرغان گرفتار اینست

ز اشک خونین خبر حال دلم پرس، رفیق
که ز حال دل خون گشته خبردار اینست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.