۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۳

فغان که مدعیان از منت جدا کردند
مرا به درد جدائیت مبتلا کردند

به درد مردم و آن کافران سنگین دل
نه رحم بر من و نه شرم از خدا کردند

چو آخرم ز تو می ساختند بیگانه
چرا نخست مرا با تو آشنا کردند

مباد دیدن رویت نصیب آنکس را
که از نظاره ی روی تو منع ما کردند

زسست مهری مه طلعتان فغان کاین قوم
به کس نه مهر نمودند و نه وفا کردند

شهید عشق نخوانند آن شهیدان را
که زیر تیغ ستم فکر خونبها کردند

غریب نیست نکردند رحم اگر به رفیق
ازان گروه که کردند جور تا کردند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.