هوش مصنوعی: شاعر از درد جدایی و بی‌مهری مدعیان و کافران سنگین‌دل شکایت می‌کند. او از این که ابتدا او را با معشوق آشنا کردند و سپس جدا شدند، ابراز تأسف می‌کند. همچنین، از بی‌وفایی و سست‌مهری افراد اطرافش گله می‌کند و شهیدان عشق را کسانی می‌داند که به جای فداکاری، به فکر منافع خود بودند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، انتقادهای اجتماعی و اشاره به مفاهیمی مانند بی‌وفایی و رنج عشق است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۳

فغان که مدعیان از منت جدا کردند
مرا به درد جدائیت مبتلا کردند

به درد مردم و آن کافران سنگین دل
نه رحم بر من و نه شرم از خدا کردند

چو آخرم ز تو می ساختند بیگانه
چرا نخست مرا با تو آشنا کردند

مباد دیدن رویت نصیب آنکس را
که از نظاره ی روی تو منع ما کردند

زسست مهری مه طلعتان فغان کاین قوم
به کس نه مهر نمودند و نه وفا کردند

شهید عشق نخوانند آن شهیدان را
که زیر تیغ ستم فکر خونبها کردند

غریب نیست نکردند رحم اگر به رفیق
ازان گروه که کردند جور تا کردند
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.