هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از غم فراق و آرزوی وصال می‌نالد و وفاداری خود را با قسم به خاک پای معشوق نشان می‌دهد. همچنین، از رقیب و شادی‌های او شکایت کرده و از معشوق می‌خواهد که بیش از این او را نیازارد. شاعر معشوق را به گل و ماه تشبیه کرده و بیان می‌کند که یاری که یار دیگران باشد، مانند دشمن است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌تر، فهم متن را برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز می‌کند.

شمارهٔ ۹۴

دلم به وصل تو روزی که شادمان باشد
به روزگار مرا روز خوش همان باشد

به خاک پای تو جانا قسم که در پایت
کنم نثار گرم صد هزار جان باشد

دل من از غم تو تا به کی بود غمگین
دل رقیب ز تو چند شادمان باشد

روا مدار ازین بیش و بیش ازین مپسند
که عاشق از تو چنین، بلهوس چنان باشد

گلی چو آن گل عارض مهی چو آن مه رخ
نه بر زمین بود و نه بر آسمان باشد

بود چو دشمن یاران، رفیق یار آن به
که یار من نبود یار دیگران باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.