۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۴

ما را چو تو نیست یار دیگر
یار تو چو من هزار دیگر

جز کویت و جز سگت نداریم
یار دگر و دیار دیگر

تا بگذری از رهی بسویم
هر دم من و رهگذار دیگر

صد بارم اگر چو سگ برانی
آیم به در تو بار دیگر

ور از بر من کناره گیری
آیم برت از کنار دیگر

مثل تو به روزگار من نیست
گو باش به روزگار دیگر

آن چشم شکار پیشه گیرد
هر چشم زدن شکار دیگر

جز روی و خطت رفیق را نیست
باغ دگر و بهار دیگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.