هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و وفاداری به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که هیچ یار و دلدار دیگری جز معشوق ندارد. او از جفاهای معشوق شکایت دارد اما همچنان وفادار است و هیچ چیز دیگری جز عشق برایش مهم نیست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسن قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارند.
شمارهٔ ۱۵۶
هر دم ای یار ز تو می کشم آزار دگر
چه کنم نیست به غیر تو مرا یار دگر
جز تو دلدار دگر نیست و گر باشد نیست
دل دیگر که دهم جز تو به دلدار دگر
هست ای یار جفاکار بسی یار اما
همچو من نیست ترا یار وفادار دگر
خوبرویان همه هستند ستمکار ولی
به ستمکاری تو نیست ستمکار دگر
گر بکوی توام ای بار گذر افتد باز
تا بود عمر از آن کو نروم بار دگر
ناصح از عشق مکن منع من زار که هست
کار من عشق و جز این نیست مرا کار دگر
رود از گلشن کوی تو کجا، نیست رفیق
عندلیبی که شود بلبل گلزار دگر
چه کنم نیست به غیر تو مرا یار دگر
جز تو دلدار دگر نیست و گر باشد نیست
دل دیگر که دهم جز تو به دلدار دگر
هست ای یار جفاکار بسی یار اما
همچو من نیست ترا یار وفادار دگر
خوبرویان همه هستند ستمکار ولی
به ستمکاری تو نیست ستمکار دگر
گر بکوی توام ای بار گذر افتد باز
تا بود عمر از آن کو نروم بار دگر
ناصح از عشق مکن منع من زار که هست
کار من عشق و جز این نیست مرا کار دگر
رود از گلشن کوی تو کجا، نیست رفیق
عندلیبی که شود بلبل گلزار دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.