هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات شاعر درباره عشق و دوستی است. شاعر از خوشی‌های عشق و انتظار کشیدن برای وصال معشوق سخن می‌گوید و از ناصحان می‌خواهد که در کار او دخالت نکنند. او به امید روزگاری خوش در کنار معشوق است و دل خود را به یاد او شاد نگه می‌دارد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است که می‌توانند احساسات و مضامین آن را بهتر درک کنند.

شمارهٔ ۱۷۰

دل هر کس به کاری خوش من و عشق نگاری خوش
که چون عشق نگاری خوش نباشد هیچ کاری خوش

چه خوش روزی بود خرم چه خرم روزگار خوش
که باشد دوستی از دوستی یاری ز یاری خوش

برآر امیدش ای امیدگاه من که خوش باشد
کند امید گاهی گر دل امیدواری خوش

به کاری کرده خوش از کارها دل هر یک از یاران
دل خود کرده ام من هم به کار عشق یاری خوش

نگارا گاه گاه از وعده ای خوش کن دل ما را
چه خوشتر ز اینکه باشد بیدلی از انتظاری خوش

مدار ای ناصح بیکار با ما میکشان کاری
تو کاری بهر خود خوش کن که ما داریم کاری خوش

چو دلبر خوش نکرد از وصل خود یکبار ما را دل
دل خود ما به یاد وصل او کردیم باری خوش

نوید وعده ای گر بشنود روزی رفیق از تو
به امید وصالت بگذارند روزگاری خوش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.