۱۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۸

با ناله و آه همنشین باش
تا می باشی دلا چنین باش

پیوسته به درد باش همدم
همواره به داغ همنشین باش

درمان طلبی مباش بی درد
شادی طلبی برو غمین باش

جویی اگر آستان جانان
نقد دل و جان در آستین باش

تا ز آتش دوریت نسوزند
با دوست چو موم و انگبین باش

شاید که رسی به جائی آخر
اسب فرصت به زیر زین باش

باشد که کنی شکار عیشی
دایم شب و روز در کمین باش

تا کی چو زنان به فکر دنیا
گر مرد رهی به فکر دین باش

زان پیش که بنددت اجل چشم
چشمی بگشا و پیش بین باش

تا گرد سرت فلک کند طوف
در پای فتاده چون زمین باش

از شعر، رفیق یا مزن دم
یا شاعر معنی آفرین باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.