هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردهای عاشقانه است. شاعر از جدایی و دوری از معشوق شکایت می‌کند و تأکید می‌کند که بدون حضور یار، هیچ لذتی در زندگی وجود ندارد. او حتی از درد و رنج عشق نیز به عنوان منبعی برای کسب فیض و لذت یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۸۱

بی تو ای رخشنده اختر زاختر رخشان چه حظ
بی تو ای تابنده انجم ز انجم تابان چه حظ

جان غم پرورده را با عیش و با عشرت چکار
با قفس خو کرده را از باغ و از بستان چه حظ

تشنه ی لعل لب یارم من لب تشنه را
بی لب جانبخش یار از چشمه حیوان چه حظ

ذوق داغ و درد اگر دارد دلت دانی که من
می برم از این چه فیض و می کنم از جان چه حظ

گر به جان داغی نباشد باشد از مرهم چه فیض
ور به دل دردی نباشد باشد از درمان چه حظ

وصل خوش باشد نباشد گر ز پی هجران رفیق
ورنه از وصلی که دارد در عقب هجران چه حظ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.