هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود نگاه‌های اندک و توجه ناچیز معشوق، قانع است. او از نظاره‌ی معشوق لذت می‌برد و حتی با وجود آزردن‌های معشوق، به پرسیدن گاه‌به‌گاه او راضی است. شاعر تأکید می‌کند که دلش با خط‌های سبز (اشاره به ابروهای معشوق) قانع نمی‌شود، چرا که گل را نمی‌توان با گیاه مقایسه کرد. در نهایت، او به ماهی (شاید اشاره به معشوق) قانع شده است، نه به ماه آسمان.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و تشبیه‌های شعر نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات دارد.

شمارهٔ ۱۸۲

منم از چشم سیاهی به نگاهی قانع
به نگاهی شده از چشم سیاهی قانع

صبح تا شام به نظاره ی مهری محظوظ
شام تا صبح به اندیشه ی ماهی قانع

به تمنای رخی بر سر کویی ساکن
به تماشای قدی بر سر راهی قانع

ار به آزردن من هر دم و هر لحظه حریص
من به پرسیدن او گاه به گاهی قانع

نیست قانع دل من با رخش از سبزخطان
هست تا گل نتوان شد به گیاهی قانع

میل نظاره ی ماه فلکم نیست رفیق
که به ماهی شدم از طرف کلاهی قانع
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.