۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۸

من توبه ز صهبا چکنم گر نتوانم
ترک می و مینا چکنم گر نتوانم

زاهد کند از روز جزا بیم و من امروز
اندیشه ی فردا چکنم گر نتوانم

زاهد چه کنی منع من از عشق نکویان
منع دل شیدا چکنم گر نتوانم

در چنگ تو چون مرغ اسیرم پی پرواز
بال و پر خود واچکنم گر نتوانم

تنها به تماشا چه روم جانب گلشن
گل بی تو تماشا چکنم گر نتوانم

وصل تو شهان راست تمنا من درویش
وصل تو تمنا چکنم گر نتوانم

شرمنده ام از نسبت بالای تو با سرو
سر پیش تو بالا چکنم گر نتوانم

زیباست رفیق از همه کس صبر ولی من
صبر از رخ زیبا چکنم گر نتوانم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.