هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی مرگ در حضور معشوق بهتر از زندگی بدون اوست. او از یار و دیار خود تعریف می‌کند و معتقد است که هیچ یار و دیاری بهتر از معشوق و کوی او نیست. شاعر همچنین از درد هجر و انتظار می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز بدون معشوق ارزشی ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و هجران ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۵۷

به عمر خضر جدا از تو نیستم خرسند
که پیش روی تو مردن هزار بهتر ازین

سگ تو یار من و کوی تو دیار من است
چه یار بهتر ازین و دیار بهتر ازین

ز مهر و مه شب و روزم چه سود بی تو که هست
شب سیه به ازین روز تار بهتر ازین

مرا که صید توام پاس دار بهتر ازین
که در کمند نیفتد شکار بهتر ازین

سواره می روی و خلق می نمایندت
بیکدگر که نباشد سوار بهتر ازین

به بزم وصلم و از رشک غیر می گویم
که درد هجر و غم انتظار بهتر ازین

رفیق شهر پر و شهریار پر دیدم
نه شهر دیدم و نه شهریار بهتر ازین
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.