۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۱

گل خوار بود چو خار بی تو
باشد چو خزان بهار بی تو

شادی برد از دل و غم آرد
سرو و گل لاله زار بی تو

تو گل به کنار کرده بی ما
ما کرده ز گل کنار بی تو

دست تو به خون ما نگارین
وز خون رخ ما نگار بی تو

تا بی تو چرا نمی دهم جان
هستم ز تو شرمسار بی تو

باشد اگر اختیار با من
مردن کنم اختیار بی تو

چون گل تو عزیز بی رفیقی
چون خار رفیق خوار بی تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.