۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۲

جان و دلم راست صد رخنه هر سو
زان تیر مژگان زان تیغ ابرو

برد از کفم دل طفلی چه سازم
من سست پنجه آن سخت بازو

چشم بد غیر یارب نبیند
آن عارض خوب آن روی نیکو

بردند از کف دین و دل من
آن چشم ترک و آن خال هندو

خونم چو ریزی در کوی خود ریز
کافتد سر من بر آن سر کو

یکدم نباشم یکدم نباشد
بی فکر او من در فکر من او

تا جان سپارد دل برندارد
یکدم رفیق از آن سر کو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.