هوش مصنوعی: شاعر در این متن به زیبایی‌های طبیعت مانند لاله و گل اشاره می‌کند، اما تأکید دارد که هیچ‌یک از این زیبایی‌ها قابل مقایسه با معشوق نیست. او از عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که بدون حضور معشوق، زندگی برایش معنایی ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۷۸

تا لاله و گل هست میان گل و لاله
با لاله رخی کن می گلگون به پیاله

یارب چه گلی ای گل رعنا که در این باغ
نه بوی تو دارد گل و نه رنگ تو لاله

یک روز به من نگذرد از عمر که بی تو
صبحم به فغان نگذرد و شام به ناله

از تاب عرق روی تو این لطف که دارد
دارد نه گل از شبنم و نه لاله ز ژاله

جز زلف و خطت کز گل رخسار دمیده ست
از گل ندمد سنبل و از لاله کلاله

چون سگ بدوم آن سر کور از حوالی
کاین منزلم از روز ازل گشته حواله

هر کس نگرد ماه رخ و هاله ی خطت
من بعد نگوید چو رفیق ازمه و هاله
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.